پروازکده

خوش آمدید

پروازکده

خوش آمدید

آخرین نظرات
  • ۱۷ اسفند ۹۷، ۲۲:۰۵ - حبیب بهبودی
    ممنونم





میخوای عوض بشی ! اینجا رو بخون!

 

مقدمه :
امکان نداره شما کاری رو انجام بدید و قبلش تصور اون کار رو تو ذهنتون نکرده باشید . یعنی نمیشه که یک فعلی از ما سر بزنه در حالی که تصور ان فعل در ذهن ما نبوده باشه.

 

یک مثال :
الان شما تو وبلاگ من هستید ، قبل از اینکه توی این وبلاگ بیایید ، اول تو ذهنتون اومد که بریم تو این وبلاگ ببینیم چه خبره ، شاید چیزه جالبی نوشته باشه !! بعد تصمیم گرفتید و اومدید اینجا و حالا این جا هستید.
اگر اون تصور اول نبود ، صد سال هم می گذشت اینجا نمی اومدید !

 

یک برداشت :
تصورت ذهنی ما هستتند که موجب افعال ما می شوند !
و این مساله یک امر منطقی و دودوتا چهارتاست و اصلا جای شبه توش نیست.
پس اگر تصوارت ذهنمونو رو عوض کنیم ، کار های ما هم عوض می شن ! مثلا اگر مدام فکر شهوت باشیم ، احتمال بسیار زیاد به سمت ان کار ها کشیده می شویم ، ولی اگر مدام به فکر خدا باشیم ، قطعا کار های ما هم خدایی می شود ، چون تصوری غیر از خدا نداشتیم ! واگر تصوری غیر خدا در ذهن ما نباشد ، قطعا کار خلاف نخواهیم کرد ! چون تصور است که به فعل تبدیل می شود .

 

تفاوت ما با امامان معصوم علیهم السلام :
تصورات ذهنی ما همه چیز توش هست هم تصورات خوب داریم و هم تصورات بد ، پس هم کار خوب از ما سر میزنه و هم کار بد !
اما امامان معصوم فقط تصورات خوب تو ذهنشون میاید به همین دلیل ، کار خلافی از انها دیده نمیشه!

 

خوب حالا ما چی کار کنیم !؟
یکی از دستورات بسیار بسیار مهم دینی این است که نزاری تو ذهنت تصوری به غیر اسم (الله) بیاد ،
وقتی این کار رو کردی تمام افعال و کردارت هم خدایی میشه چون تصوری به غیر خدا نداری !
به این کار میگن { نفی خواطر } که علامه ی طباطبایی (رضوان الله علیه ) این کار را انجام میداند و به بقیه هم توصیه میکردند . البته خیلی خیلی سخته ولی شدنیه !

 

این ایه هم موید حرف بالاست :
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طئِفٌ مِّنَ الشَّیْطَنِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ. (1)
مردمان با تقوى کسانى هستند که به مقام و درجه‏اى رسیده اند که هر وقت شیطان اراده کند در اطراف دل آنها گردشى بنماید و طوافى کند، و به قول عامّه چرخى بزند، و سپس در دل آنها فرود آید و بنشیند و خاطره‏اى ایجاد نماید، انان با کمک ذکر و یاد حضرت حق متذکّر می شوند و با یاد خدا ، شیطان را دفع می کنند .

 

بنابراین :
اگر جلوی خاطرات بد رو نگیریم ، این خاطرات شروع به تخم ریزی در ذهن می کنند و در وقتی مناسب ما را بر زمین خواهند زد ! پس همیشه در ذهنمان توجه به خدا داشته باشیم ، و مراقبه داشته باشیم تا این توجه از بین نرود ، چون از بین رفتن توجه به خدا همانا ، لگدکوب شدن زیر پای شیطان همانا !

 

ان شاالله خداوند توفیق نفی خواطر به همه ی ما بدهد . الهی امین
جهت اطلاع بیشتر به کتاب رساله ی لب الباب علامه طهرانی مراجعه شود.

 

منابع :
1- سوره ی اعراف ایه ی 201

 

وبلاگ :
Parvazkadeh.blog.ir

 

 

 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۳۴
حبیب بهبودی



                    چرا ما ادما از مرگ می ترسیم ؟

مقدمه :
من  خیلی از ادما رودیدم که تا اسم مرگ می یاد ، تمام بدنشون شروع می کنه به لرزیدن ، یعنی خیلی می ترسن و اصلا دوست ندارن اسم مرگ روجلوشون بگی ! واقعا چرا ما ادما این قدر از مرگ می ترسیم ؟ یعنی خدا مرگ را برا ما گذاشته تا موجب ترس و وحشت ما بشه ؟ دوستان عزیز با خواندن این مقاله ی کوتاه متوجه خواهید شد که چرا ماانسان ها این قدر از مرگ می ترسیم ، پس تا اخر با ما باشید .

 

مردن برای چه کسانی سخت است :
کسانیکه در دنیا زندگى مى‏کنند و دل به ظاهر دنیا مى‏دهند و ابداً با باطن کارى ندارند و از وجدان خود که در حقیقت مربوط به خداست کمک نمى‏گیرند، و حواسّ خود را جمع نمى‏کنند، بلکه بدون حساب زندگى می کنند ، و همیشه در دلشون  محبّت دنیا رو زیاد می کنند تا  جائیکه دیگر هیچ  مقصودى غیر از رسیدن به ارزو های دنیایی خود ندارند ، مردن براى این افراد سخت که چه عرض کنم وحشتناک است !

 

چرا مردن برای این انسان ها دشوار است ؟
چون یک عمر زندگى کرده اند، وعمر و سرمایه وجودى خود را فقط براى بدست آوردن دنیا مصرف کرده اند، یعنی مثلا ، کل عمر خود را صرف خرید خانه و ماشین و طلا و... گذاشته اند ، به عبارت دیگر تمام دوران عمر خود را که عبارت است از زمانها و سالها و ماهها و روزها و ساعت‏ها و دقیقه‏ها و لحظه ها  ، براى بدست آوردن این مسایل دنیوی بسر کرده اند ! و اصلا برای خود و خدایشان وقتی را خالی نگذاشته اند .
بالاخصّ اگر این امور دنیا را با رنج و زحمت بدست اورده باشند ، یعنی با مشقّت فروان این امور را تحصیل کرده باشند ،چون در این حالت علاقه هم به ان چیز بیشتر می شود و طبعا دل کندن از ان هم بسیار سخت تر خواهد شد ، چون ان مساله ی دنیایی رفته و در قلبشان محبت ایجاد کرده است و طبعا دل کندن از ان هم سخت خواهد بود! بنابراین موقع مرگ همین مساله ی دنیایی می اید و انسان را میخ کوب می کند !

 

چرا دل به دنیا بستن موجب ترس از مرگ است ؟
چون این شخص با این ویژگی ها قطعا به هر یک از اموال دنیا محبّت پیدا کرده است و هر یک از این مسائل دنیایی مانند زنجیرى دل او را به خود بسته است؛ حالا این بنده خدا مى‏خواهد از دنیا برود، دل خود را وصل به هزاران زنجیر مى‏بیند که از هر طرف او را به این امور دوخته است!
... اموال او، دوستان او ، بچه های او زن او خانه او و ماشین او موقعیت اجتماعی او ارزو های او و
خوب طبیعی است که در این حالت دل کندن از این دنیا دیوانه کننده است !!
 حالا با این شرایط اگر به کسى بگویید: یک سال دیگر مى‏میرى یا مثلًا ده سال دیگر مى‏میرى، دنیا در چشمانش تاریک و سیاه می شود ، انگار تمام عذاب‏ها و کوهها را روبر سرشان خراب کرده اید! خوب معلوم است دیگر دودوتا می شود چهارتا ، چیزی نکاشته ایم که برداشت کنیم !
 
نتیجه :
پس علت ترس ما از مرگ دل بستگی ها و تعلقات دنیایست و همچنین عدم انس و سنخیت با خود خداوند .
 
خدا وند می فرماید یا من یا دنیا ؟! به این ایه توجه کنید :
إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَتِنَا غفِلُونَ* أُولئِکَ مَأْویهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (1)
 : خداوند عزّ و جلّ مى‏فرماید
 بدرستیکه کسانیکه امید لقاء و زیارت ما را ندارند و به حیات پست و زندگى آلوده دنیاى غرور راضى شده و بدان تکیه زده‏اند و آن کسانیکه از آیات ما در غفلتند، محلّ و سکناى آنان آتش است؛ در اثر صفات و کردارى که کسب کرده‏اند .

 

ان شا الله خداوند تمام تعلقات دنیایی ما را بگیرد .الهی امین.
 جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب معاد شناسی علامه طهرانی ، جلد 2 ، ص256 مراجعه کنید.

 

منابع :
1- دو آیه (هفتم و هشتم از سوره یونس)
 
 وبلاگ :
 parvazkade.blog.ir


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۳۵
حبیب بهبودی




به چه نیتی عبادت می کنیم ؟

 

مقدمه :
به یه نفر گفتم ، چرا نماز می خونی ؟ گفت ، برای اینکه برم بهشت و عشق و حال کنم !
به یه نفر دیگه گفتم تو چرا نماز می خونی ؟ اینم گفت ، ازترس جهنم !
به یه نفر دیگه هم گفتم چرا نماز می خونی ؟ گفت ، می خوام با نمازم به خدا برسم !
دوستان عزیز ، قطعا شما هم از این ادما دیده اید، به نظر شما انسان با چه نیتی باید عبادت کند ؟ برای جواب این سوال این مقاله ی کوتاه را بخوانید ، مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد .

 

دوستان عزیز به این حدیث توجه کنید :
حضرت علی علیه السلام می فرمایند ، مردم سه دسته هستنند :
 یک عده خدا را عبادت می کنند ، برای طمع بهشت ، { که این عبادت تجار است} 1-
2- یک عده خدا را عبادت می کنند ، برای ترس از جهنم ، { که این عبادت غلام هایی است که از ترس مولایشان کار انجام می دهند }
یک عده هم خدا را عبادت می کنند ، برای اینکه خدا رو دوست دارند {که این عبادت خوبان است } 3-

 

یک برداشت :
اگر همین الان خدا اعلام کنه ،که ای بندگان من دیگر نه بهشتی است و نه جهنمی ! در این حالت اگر کسی پیدا بشه بازم نماز و روزه و .... رو انجام بده ، این شخص جزو دسته سومه ، چون هدفش فقط رسیدن به خدا بوده نه طمع بهشت و ترس از جهنم ! ونه

 

سوال :
چرا عبادت ما باید جزو دسته سوم باشه ؟

 

جواب :
چون عبادت در دسته ی اول به خاطر بهشت است نه خدا.
عبادت در دسته ی دوم هم به خاطر ترس از جهنم است ، نه خدا.
پس همانطور که می بینید هیچ کدام از دو دسته ی بالا بوی خدا نمی دهند ! و به همین دلیل حضرت علی (علیه السلام) ما رو به سمت عبادت کردن به شکل دسته ی سوم سوق می دهد ، یعنی عبادت کردن با نیت اینکه به خدا برسی نه چیز دیگر .

 

بنابراین :
هم عبادت به خاطر بهشت رفتن درسته و خدا دوست داره و هم عبادت کردن به خاطر نرفتن در جهنم درسته و خدا قبول می کنه ، ولی اگر بتوانیم عبادت خود را فقط به خاطر خود خدا انجام بدهیم دیگه نور علی نور می شود ، ان شا الله.

 

ان شالله خداوند به همه ی ما توفیق بدهد تا فقط برای خودش عبادت کنیم ، الهی امین.
جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب ایین رستگاری علامع طهرانی مراجعه شود.

 

منابع :
1- الکافی ، جلد 2 ، ص84

 

وبلاگ :
Parvazkadeh.blog.ir

 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۱۵
حبیب بهبودی

                           



                           فقط رسیدن به خدا مهمه نه روشن کردن لامپ !



مقدمه :
اگر یک مرجع تقلید ، مثلا طی الارض داشته باشه ، یعنی یه دفعه از اینجا بره مشهد بدون ماشین و هواپیما و ... ! خیلی از مردم میگن ، این بهترین  مرجع تقلیده ! می پرسی چرا ؟ میگن بابا مگه نمیدونی ، چشماشو می بنده ،یه دفعه میره مکه و باز بر می گرده ! دوستان عزیز ایا به نظر شما اگر مرجع تقلیدی این طور بود ، از همه بهتره ؟ برای جواب این سوال مطلب پایین را بخونید ، ممنون .

 

بزارید اول یه داستان واقعی بگم :
یه بار رفته بودم اعتکاف یه بنده خدا یی می گفت ، ما رفته بودیم خونه ی یه عالمی تا ببینیم چه جور ادمیه ،اخه  خیلی ازش تعریف می  کردن ، گفت رفتیم اونجا در حین اینکه نشته بودیم  و حرف هاشو گوش می کردیم ، من خواستم برم وضو بگیرم ،  به اون عالم گفتم چراغ دشسویی کجاست ؟ اون عالم هم با یه اشاره بدون اینکه دست به کلیدی بزنه چراغ را روشن کرد ! خلاصه هرکی اونجا بود فهمید که این اقا می تونه کارهای خارق العاده انجام بده و همه شوکه شده بودند  

 

یک برداشت :
من نمی دونم این پسره تو اعتکاف این داستان رو خالی بست  یا راست گفت !  ولی اینو میدونم که در دین شیعه فقط رسیدن به خدا و توجه به خدا مهم است . واین را ائمه (علیهم السلام) در قالب هزاران روایت به ما یاد داده اند که انچه مهم است این است که انسان به دنبال کشف اسرار خداوند برود نه  إخبار از غیب و اطّلاع بر نفوس و کشف اسرار عالم مادّه و خواصّ مادّى اشیاء و به دست آوردن مال و حطام دنیوى و تحصیل کیمیا و امثال آن زیرا این امور باعث می شود صاحبان این کرامات به جای اینکه مردم را به خدا دعوت کنند به خود دعوت کنند!

 

اصلا تفاوت یک شیعه با یک مرتاض درچیه ؟  
اصلا تفاوت یک شیعه با یک مرتاض هندی در این است که اون مرتاض با بدست اوردن کارها ی عجیب و غریب سعی دارد مردم را به قدرت خود متوجه کند و به نوعی بگوید این منم طاووس علیین شدم!
اما یک شیعه واقعی می گوید همه کاره عالم خداست وبس.  

 

اینم یه حدیث توپ که مرتبط با بحثمونه:
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
ما رایت شئیا الا رایت الله قبله وبعد ومعه (1)
چیزی را ندیم الا اینکه قبل از ان چیز و بعد از ان چیز و همراه ان چیز خدا را دیدم.
همانطور که می بینید این روایت وهزاران روایت دیگر فقط دم از خدا میزنن ،  نه روشن کردن لامپ دستشویی !


بنابراین :
در دین شیعه فقط رسیدن به خدا مهم است وبس !

 

ان شا الله همه ی ما به فنای ذاتی پروردگار نائل شویم ، الهی امین .
جهت مطالعه یبیشتر به کتاب حریم قدس استاد طهرانی مراجه شود.

 

منابع :
1-غرر الحکم و درر الکلم ، قسمت حرف میم

 

وبلاگ :
PARVAZKADEH.BLOG.IR


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۸
حبیب بهبودی



                      راست میگی ، بشین تو اتیش !
مقدمه :
ما 14 امام معصوم داشتیم ، که همه ی انها در غربت و تنهایی بودن ، تا جایی که یاران واقعی انها شاید به اندازه ی انگشتان دست هم نمی رسیدند ، و علت ان این است که اکثر مردم دوست ندارد ، از دنیا دل ببرند و خود را کاملا به دست اولیاء خدا بسپارند ، دوستان عزیز ، برای روشن شدن این مطلب این مقاله را تا پایان بخوانید .

 

به این داستان توجه کنید :
حسن خراسانی امد پیش امام صادق (علیه السلام ) و گفت ، یا امام صادق هزارن شیعه و اصحاب شما اماده هستنند تا شما به واسطه ی این افراد قیام کنید و حکومت را خودتان در دست بگیرید، وازدست این حاکمان ظالم راحت شوید؟ پس چرا قیام نمی کنید و اعلام جنگ نمی فرمایید ؟
حضرت یک کنیز داشت به ان کنیز فرمود که برو ان تنور را پر از اتش کن ! ان کنیز هم تنور را پر از اتش کرد ، بعد امام صادق (علیه السلام ) به همین شخص که می گفت چرا قیام نمی کنید { حسن خراسانی } فرمود : برو و داخل ان تنور بشین !!
ان شخص از شدت ترس این کار را انجام نداد ! و گفت یا امام صادق این کار را از من نخواه ! امام صادق هم فرمودند : باشه ! در همان لحظه یکی دیگر از یاران امام صادق (علیه السلام) به نام {هارون مکی } وارد شد ، امام صادق (علیه السلام) به هارون مکی فرمودند ، ای هارون کفش ها ی خود را کنار بگذار و وارد ان تنور پر از اتش شو ! هارون مکی بدون ذره ی تردید رفت و در تنور پر از اتش نشست !
امام صادق علیه السلام بعد از مدتی به ان شخص اول { حسن خراسانی } فرمودند برو ببین ان شخصی که داخل تنور رفته {هارون مکی }حالش چه طوره ؟
حسن خراسانی رفت و داخل تنور را دید که هارون مکی بدون هیچ گونه اسیبی در تنور نشته!
در اینجا بود که امام صادق (علیه السلام) به حسن خراسانی فرمود :
چند نفر در خراسان مانند این مرد { هارون مکی } پیدا می شود ؟ حسن خراسانی گفت : به خدا قسم یک نفر هم پیدا نمی شود !
بعد حضرت فرمودند اگر 5 نفر از این اصحاب را داشتم قیام می کردم ولی قسم به خدا یک نفر هم پیدا نمی شود ! (1)

 

یک برداشت از این داستان :
الان هم که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ظهور نکرده اند به خاطر همین مساله است ، شاید علی الظاهر تعداد مریدان و منتظران حضرت زیاد باشد ، ولی به نظر شما چند نفر از این منتظران ظهور مانند هارون مکی هستنند !؟
یکی خود من ، اگر فردا امام زمان ظهور کند ، و حضرت بفرماید که از خونه ، ماشین ، زن و بچه ات بگذر و فلان کار را انجام بده ، چند درصد من این کار رو انجام میدهم !؟ من که امیدی به خودم ندارم ، مگر اینکه لطف خدا شامل ما شود!

 

بنابراین :
مدعیان زیادند ولی زمانی که امتحان پیش می اید ، خیلی ها ذات خودشون رو نشون میدن ! و به هیمن دلیل هم  شاید امام زمان (علیه السلام ) ظهور نمی کنند .
خوش باشد گر محک تجربه اید به میان                       تا سیه روی شود انکه در او غش باشد

 

ان شالله خداوند توفیق اطاعت محض از ائمه علیهم السلام را به همه ی ما عنایت بفرماید . الهی امین.
جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب اسرار ملکوت استاد طهرانی ، جلد 3 ، مراجعه شود.

 

منابع :
 1- المناقب ابن شهر اشوب . ج4 .ص237

 

وبلاگ :
Parvazkadeh.blog.ir

 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۶
حبیب بهبودی



شیطان با خود خدا مشکل داشت و سجده نکردنش بر انسان بهانه بود!


 

مقدمه :

سلام دوستان ، بد نیست یکمی درباره ی اقای شیطان با هم صحبت کنیم ، قطعا همتون شنیدید که شیطان سال ها عبادت خدا را انجام داده است ولی  به خاطر سجده نکردن به ادم از سمت خدا دور شد ، اما حقیقت ماجرا این نیست  ! در اصل شیطان یک ایراد بزرگی داشت ، که ان ایراد باعث شد که شیطان سجده بر ادم نکند و ان ایراد را در ادامه ی مقاله به شما خواهم گفت ، پس تا اخر با ما باشید .

 

به این ایه توجه کنید :

قالَ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین(1)

(وقتی به شیطان گفتن چه چیزی باعث شد که تو به ادم سجده نکنی ؟ شیطان گفت من از انسان برترم چون من از اتش خلق شدم ولی انسان از خاک !)

 

یک سوال از شیطان :

فرض می گیرم که ارزش انسان ها از تو پایین تره ، و تو خیلی خوب هستی ، و تو از اتشی و ما از خاک و اتش هم بالاتر از خاک است و خلاصه تو خوبی ما بد !

پس ای شیطان خوب ، وای کسی که ادعا داری که تو از انسان بهتری ، پس چرا وقتی خداوند فرمود سجده کن، سجده نکردی !دیگه از خدا که بهتر نیستی ! خدا خالق توست وداره به تو دستور میده ، چرا عمل نمی کنی !؟

چون مشکل شیطان سجده به انسان نبود ! که چون انسان از خاک است ومن از اتش پس سجده نمی کنم ، بلکه شیطان با خود خدا مشکل پیدا کرده بود.

 

مشکل شیطان  با خدا  چه بود :

شیطان بواسطه ی عبادات زیاد مغرور شده بود و یک جایگاهی برای خود در مقابل خدا قرار داده بود!

یعنی به جای اینکه بواسطه ی عبادت ، خود را عبد خدا فرض کند و خدا را همه کاره بداند ،یک شخصیت و یک موقعیت برای خود در مقابل خدا فرض کرده بود که من فلانم من بهمانم و... در حالی که کسی نیست به شیطان بگوید که اگر تو خوب هستی ، این خوبی را کی به تو داده ؟ غیر از این است که خدا توفیق خوب بودن را به تو داده است؟!

 

بنابراین:

عبادت اگر باعث شد، ما روز به روز رنگ خدایی بگیریم و با چشم و گوش و زبان خدا را اداراک کنیم و از فرعونیت و منییت خود دور بشیم ارزش دارد ، والا اگر عبادت ما باعث شود به خود مغرور شویم و باقی انسان ها را در وسط جهنم ببینیم این نوع عبادت عاقبتی بهتر از شیطان پیدا نخواهد کرد!  

 

ان شاالله همه ی ما توفیق عبودیت را داشته باشیم . الهی امین.

جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب فلسفه ی خلقت شیطان علامه طهرانی مراجعه شود .

 

منابع :

1-سور ه ی اعراف . ایه 11 

وبلاگ:

Parvazkadeh.blog.ir


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۶
حبیب بهبودی




به غیرت خدا بر میخوره ، اگر امید به کسی غیر از خدا داشته باشی !

  


مقدمه :

اینجانب بعد از تحقیق در روایات و تاریخ و قران و تجربه ی شخصی به یک مطلب مهمی رسیدم ! و ان اینکه اگر در امور زندگی (اعم از امور مادی و معنوی ) به غیر از خدا امید ببندیم و فکر کنیم مشکل ما را مثلا فلان دکتر و یا فلان رئیس میتواند حل کند ، در حالی که نقش خدا را در بر طرف کردن ان مشکل کم رنگ احساس کنیم ! اینجا همان زنگ خطر میتواند باشد ! و خدا به غیرتش بر میخورد و شاید تنبیه متقابلی از جانب خدا بشویم ! برای اینکه بهتر این مساله را متوجه شویم ، چند مثال عرض می کنم تا مطلب روشن شود ، لطفا با ما باشید .

 

 چند مثال :

  1- حضرت یوسف علیه السلام در زندان بودنند ، و وقتی یکی از افراد را واسطه قرار دادند تا به فرعون خبر برساند تا ایشان را ازاد کند ! اینجا بود که به غیرت خدا بر خورد و 7 سال دیگر در همان زندان ماند ! چون به غیر خدا امید داشت

2- پیامبر اکرم صل الله علیه واله یک بار ان شالله نگفتنند ، و تصور کردند که حتما و بدون تمسک به خدا ایه نازل خواهد شد !اینجا بود که تا 40 روز ایه نازل نشد !

 

یک داستان از عالم معروف :

 سید علی قاضی طباطبایی که ایشان یکی از عرفاء و مراجع و همچنین استاد علامه ی طباطبایی بود ، به شدت فقیر بودنند ! ووقتی شخصی علت این فقر را از ایشان پرسیدند ؟ ایشان فرمودند که من یک دوست داشتم و چون این دوست ما کم کم به یک مقام ها و پست های دنیایی داشت می رسید ! من غافل شدم و گفتم که ، فلانی اگر به مقام های خوب رسیدی ما را فراموش نکن ! و خلاصه دست ما را هم بگیر ! و چون امید به این شخص بسته بودم، خدا هم چنان فقری به ما داد تا بفهماند که همه کاره خدا ست نه بنده ی خدا ! این داستان را خود اقای قاضی فرموده اند. (3)

 

یک نکته:

این را بدانیم که هر چقدر ما ایمانمان بیشتر باشد ، به همان اندازه چوب بیشتری خواهیم خورد ! اگر امید به غیر خدا ببندیم.

 من خودم چندین بار چوب خوردم ! مثلا فکر میکردم که قطعا فلانی میتواند مشکل من را حل کند ! و اصلا خدا را دخیل نکردم ، چنان ضربه ی خوردم که خودم به خدا گفتم ، خدایا غلط کردم فقط خودت ! البته بد نیست این را هم بدانیم که چه بسا خود خداوند این اتفاقات را برایمان پیش می اورد تا ما با جان و دل بفهمیم که همه کاره ی عالم خداست .

 به هر جا بنگرم کوه و در و دشت                                 نشان از قد رعنای تو بینم

 

ایاتی که می فرمایند ، به غیر خدا دل نبند:

در قران ایات زیادی وجود دارد که بر این مساله اشاره می کند ولی بنده دوایه مشهور را برایتان می اورم ، که ان دوایه عبارت است از :

الیس الله بکف عبده (1)

. ایا خدا برای بنده کافی نیست.

: و هچنین در جای دیگر

 ومن یتوکل علی الله فهو حسبه

. کسی که بر خداوند توکل کند خداوند کفایتش می کند.

 

بنابراین :

اگر در زندگی به غیر خدا اعتماد کردیم و دل بستیم و چشم امید داشتیم ، مطمئن باشیم که چوب ان را خواهیم خورد.

 پس دل به غیر خدا نبندیم.  

 

 ان شا الله خداوند توفیق دهد تا همه ی ما موحد در مقام عمل باشیم . الهی امین

جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب تفسیر ایه نور علامه طهرانی مراجعه کنیم .

 

منابع :

 1- سوره ی زمر ، ایه 36

  2- سوره ی طلاق ، ایه 3

3- روح مجرد ص432

وبلاگ :

Parvazkadeh.blog.ir

 


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۱۰
حبیب بهبودی

                           

                          تفسیر الحمدلله چیست ؟

 

مقدمه :

یک شاخه گل جلویتان می گذارید ، می گویید : به به عجب گلی ،چقدر این گل قشنگ است ، چه بویی دارد ، چه طراوتی دارد ، چه شاخه ای دارد ، این گل رنگین در وسط این شاخه ها ی سبز ، چه خود نمایی می کند !

یا مثلا ، کنار یک رودخانه نشسته اید ، و می گویید : عجب اب توپیه ، عجب منظره ی بکریه ، عجب درخت ها و کوه ها ی زیبایی اند !

یا مثلا ، یک ادم خوشکل رو می بینید ، و شروع می کنید به تعریف کردن از آن و هزاران مثال دیگر....

 

خدا می گوید :

نگو چه گل قشنگی ، بگو چه خدای قشنگی ! نگو چه کوه و درخت قشنگی ، بگو چه خدای قشنگی ! نگو چه انسان قشنگی ، بگو چه خدای قشنگی !  

 

سوال :

چرا باید این طوری بگیم ، مگه چه اشکالی داره از همون شی تعریف کنیم ؟

جواب :

ایه ی اولی که تو نماز می خونیم چیه ؟

الحمد لله رب العالمین (1)

حمد و ستایش فقط مخصوص خدای جهانیان است.

اون لامی که بر سر کلمه ی الله اومده لام تخصیص نام داره ، یعنی هر ستایش و تمجید و تعریفی اختصاص به خدا داره و بس .

منتهی خدا یک جلوه انداخت و این موجودات را روشن کرد ، ولی متاسفانه ، ما این جلوه ها و کمالات موجودات را از خود موجود می بینیم در حالی که اون موجود  مخلوقی بیش نیست ، و چیزی از خود ندارد ، و مانند یک سایه است برای یک درخت تنومند ! و خداوند ان درخت است و این موجودات همه سایه ی آن درخت بزرگ می باشند ! پس ستایش واقعی را باید از ان درخت کرد ، نه از سایه ی ان !

 

 

اکثر مردم نمی توانند این مطلب را بفهمند !

فهم این مساله که تعریف ها همه اختصاص به خدا دارد کمی سخت است و همه ی مردم این استعداد و ظرفیت را ندارند که این حقیقت را بفهمند ! وخداوند در قران می فرماید :

قل الحمدلله بل اکثرهم لا یعقلون (2)

بگو حمد در تمام مراتبش اختصاص به خدا دارد ولی اکثر مردم نمی فهمند .

پس خداوند در این ایه می فرماید : حمد اختصاص به خدا دارد ولی اکثر مردم این را نمی فهمنند ! یعنی معنای حقیقی کلمه ی الحمدلله را افراد کمی ادراک می کنند .

 

سوال :

چرا افراد کمی این حقیقت را می فهمند ؟

 جواب:

چون اکثر مردم دنیا دو دستی چسبیدن به این دنیای زود گذر، و به طور کلی وقتی را برای خود و خدای خود خالی نکرده اند ، پس قطعا حقایق عالم هستی را درک نخواهند کرد !

و دلیل این حرف هم فرمایش حضرت ابا عبدالله علیه السلام است که می فرمایند :

إنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ. (3)

 مردم بندگان دنیا هستند، و دین چون آب دهانیست که بر روى زبانهاى آنان جارى است، و تا جائیکه معیشت‏هاى آنان فراوان است، متعهّد و حافظ دین هستند؛ امّا زمانیکه به بلایا و مشکلات آزمایش شوند، دینداران حقیقى به شماره اندک خواهند بود!

 

بنابراین :

هر وقت خواستیم ازچیزی تعریف کنیم یاد این ایه از سوره ی حمد بیوفتیم و بفهمیم که لایق اصلی تعریف درخت است نه سایه ی ان !

 و این را هم بدانیم که گرچه عده ایی اندک دین داران واقعی هستنند، ولی انسان نباید ناامید از رحمت الهی باشد و باید با توسل و توکل خواستار هدایت خود از جانب پروردگار باشد ، که قطعا خداوند به خواسته ی ما ترتیب اثر خواهد داد .

 

ان شالله خداوند به همه ی ما توفیق فهم واقعی دین را بدهد . الهی امین.

جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب تفسیر ایه نور علامه طهرانی مراجعه شود.

 

منابع :

1- سوره ی حمد ، ایه ی1

2- سوره ی عنکبوت ، ایه 63

3- مقتل خوارزمی ص237

 

وبلاگ :

Parvazkadeh.blog.ir


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۱۷
حبیب بهبودی

                   

   

چرا به امام رضا علیه السلام میگن امام غریب ؟

مقدمه :

قطعا خیلی از ما ها این کلمه را درباره ی امام رضا علیه اسلام شندیده ایم که امام رضا ، امام غریب و تنها است . و حتی وقتی می خواهیم به امام رضا علیه السلام سلام بدهیم ، می گوییم السلام علیک یا غریب الاغربا ، بنده می خواهم به شما بگوییم که چرا امام رضا علیه السلام به امام غریب مشهور شده است . پس تا اخر با ما باشید و ما راهمراهی کنید تا علت این مساله برای شما روشن بشود .

 

علت غریب بودن امام رضا علیه السلام :

دوستان گلم توجه کنید ، چهارعلت هست که به امام رضا علیه السلام غریب گفته می شود و بنده خیلی خلاصه و کوتاه این چهار مورد را می گویم :

1- امام رضا علیه السلام ، فانی در ذات الهی بودند ، و لحظه ایی به این دنیا نظر نکردند ! ولی مردم اینطور نیستنند ! و این حال و هوای امام رضا علیه السلام را درک نمی کردند! پس امام رضا از این جهت تنها و غریب بود .

 

2- بعد از اینکه پدر امام رضا علیه السلام که امام هفتم بودنند ، شهید شدند، مردم نیامدند که امام رضا را به عنوان امام هشتم قبول کنند! و گفتنند ، ما همین هفت امام را داریم و دیگر امامی وجود ندارد ! و همین ادما یه فرقه درست کردن به نام { فرقه ی واقفیه }  یعنی کسانی که روی امام هفتم توقف کردن ، و این هم یه جهت غربت امام رضا علیه السلام می باشد{1}

 

3- جهت سوم غربت امام رضا علیه السلام هم اینکه که ، حضرت جواد الائمه علیه السلام فرزند امام رضا بودند ولی مردم این فرزند گرامی را به عنوان فرزند امام رضا قبول نداشتنند ! و می گفتنند این فرزند برای امام رضا علیه السلام نیست !

و اینکه حضرت جواد الائمه را هم به عنوان امام بعد از امام رضا قبول نداشتنند !{2}

 

 4- سه مورد بالا در تاریخ وجود دارد ولی مورد چهارم را بعضی از علما فرموده اند:

وان اینکه در حوزه ها ی علمیه احادیث توحیدی امام رضا علیه السلام ، بحث و مطالعه نمی شود !

و کلاس هایی برای تحلیل و تجزیه و تفهیم این احادیث وجود ندارد ! این احادیث درکتاب هایی مثل عیون اخبار الرضا یافت می شود.

 

بنابراین :

امام رضا علیه السلام را به این چهار علت بالا {غریب الغربا } می نامند ! که قطعا مورد اول بیشتر خود را نشان میدهد.

ان شا الله هرچه زودتر توفیق زیارت غریب الغربا نصیب همه ی ما بشود . الهی امین.

جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب روح مجرد ،ص209 مراجعه شود.

 

منابع:

1- 1-عیون اخبار الرضا ، قسمت انکار امام هفتم ، و در تنقیح المقال ،جلد 2 ، ص260

2- بحار الانوار ، چاپ کمپانی ، جلد 12 ، ص 124

 

وبلاگ:

PARVAZKADE.IR


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۲۹
حبیب بهبودی

     


عبادت به جز به خدمت خلق نیست ، حرف مزخرفی است !

 

مقدمه:

تو کوچه بازار که راه بری ، یک سری اشعاری رو تو در و دیوار ها می بینی ، مثل این شعر :

عبادت بجز خدمت خلق نیست                        به تسبیح وسجاده و دلق نیست

  این شعر خیلی باب شده و حتی بعضی از مغازه دارها هم سر در مغازه ی خود این شعر رو می زنن ،و به ان افتخار می کنن . حالا به نظر شما این شعر درست است ؟ یعنی از نظر دین اسلام این شعر مورد تایید است ؟ برای جواب این سوال پیشنهاد می کنم که این مقاله ی کوتاه را بخونید و مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد .

 

توضیح :

بهترین کاراین است که ببینیم ، اسلام چه نظری در این باره دارد ، من شما را با حضرت علی ( علیه السلام ) تنها می گذارم تا ببنید ایشان چه نظری در این باره دارد !

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه به مالک اشتر می فرماید :

واجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت ! (1)

ای مالک اشتر بهترین اوقات شبانه روز را برای خلوت با خدا قرار بده

 

دوسوال :

1- مالک اشتر که بود ؟

کسی بود که حضرت علی علیه السلام اورا حاکم مصر کرده بود تا امور مسلمین را انجام دهد.

 

2- هدف حضرت علی علیه السلام با فرمودن این جمله به مالک اشتر ، ان هم زمانی که او را به عنوان حاکم مصر قرار داده، چه بود ؟

حضرت علی علیه السلام می خواهد به مالک اشتر بگوید ، پرداختن به امور مردم و مسایل شرعیه و اجتماعیه ی مردم به جای خود  ولی مهم تر وبالاتر از این مسایل ، پرداختن به مسایل روحی و نفسی خود توست ! که در حکم اکسیژن برای بدن توست ، و بدون او از بین خواهی رفت .

 

یک مثال :

 نگاه کنید دوستان ،مسایل روحی و معنوی مثل اکسیژن و اب و غذا می ماند ، ایا ممکن است کسی بگوید من اب نمی خورم ، و یا غذا نمی خورم ، خوب اگر نخورد می میرد ، و از بین میرود و دیگر جان و نفسی نمی ماند تا به درد مردم برسد و حوایج انها را براورد ! یعنی خدمت خلق همه چیز انسان نیست ، بلکه همه چیز انسان پیدا کردن خداست ! که اگر خدا را پیدا کنی ، قطعا به مردم هم بهترین خدمت را خواهی کرد ، شک نکن .

 

بنابراین :

این جمله که { عبادت به جز خدمت خلق نیست ، غلط است } زیرا این جمله می گوید ،عبادت فقط کمک به مردم است در حالی که حضرت علی علیه السلام به حاکمان خود هم دستور می دانند علاوه برکمک به مردم باید بهترین وقت خود را برای عبادت و ارتباط با خدا بگذارید .

 

ان شالله خداوند توفیق فهم درست مسایل دین را به همه ما عنایت کند . الهی امین

جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب اسرار ملکوت جلد 2 استاد طهرانی مراجعه شود.

 

منابع:

1- نهج البلاغه {عبده} . جلد 3 .ص103

 

وبلاگ:

PARVAZKADEH.BLOG.IR


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۱
حبیب بهبودی