پروازکده

خوش آمدید

پروازکده

خوش آمدید

آخرین نظرات
  • ۱۷ اسفند ۹۷، ۲۲:۰۵ - حبیب بهبودی
    ممنونم


سلام :

یکی از دستورات اسلام که بسیار عجیب هست ، و علما اسلام مثل علامه طباطبایی آن را بیان کرده است، 

نفی خواطر است !

نفی خواطر یعنی هر چه خاطره در ذهن داری پاک کنی و فقط توجه به اسم الله بکنی (1)

یکی دیگر از علما فرموده اند هر کسی نفی خواطر را به خوبی انجام دهد فانی در خدا خواهد شد (2)

راهش اسان است فقط اینکه نگذارید خاطره ایی در ذهن شما به غیر از اسم الله بیاید. 

اگر مدتی این کار را بکنید چنان ارامشی بدست می اورید که اگر شخصی به شما هزارتا فحش هم بدهد در اخر با محبت با او رفتار خواهید کرد! 

زیرا اصلا توجه شما به فحش نبوده و فقط توجه به الله در ذهن داشته اید! 

مولانا می فرماید :

جان همه روز از لگد کوب خیال 

منظور این است که اگر انسان جلوی خیالات و تصورات ذهنی خود را نگیرد ، این همه خیالات و تصورات ذهنی او را لگد کوب خواهد کرد! 

آیه قران می فرماید: 

اذا مسهم طایف من الشیطان فذکروا(3)

زمانی که گروه های شیطان خواستند شما را درگیر کنند، یاد خدا کنید .


یعنی وقتی شیطان در ذهنت امد سریع با توجه به اسم الله از ان خاطرات دوری کنی .

زیرا افعال ما از تصورات ذهنی ما نشات می گیرد !

فلذا شیطان اول تصورات ذهنی ما را درگیر می کند، بعد اگر تسلیم افکار شیطانی شدیم ، مر حله ی بعد به فعل در اورن ان تصورات است .

پس با این توضیحات به خوبی روشن شد که همه ی بدبختی های ما به خاطر تصورات ماست .

اگر تصورات ذهنی الهی شوند ، افعال ما هم الهی می شود . و زندگی هیچ وقت سخت و اذیت کننده نخواهد بود. چون ذهن به خاطر توجه دایم به اسم الله همیشه در ارامش است . البته این توجه دایم داشتن کار اسانی نیست ولی میشود با تمرین به این درجه رسید، که از هر دو جهان ازاد خواهی شد .

اصلا علت اینکه امامان علیهم السلام گناه نمی کردند این بود که تصورات گناه نداشتند .(4)

ان شالله بتوانیم با کمک نفی خواطر بر خاطرات اذیت کننده غالب شویم . الهی امین

منابع:

1_ رساله ی لب الباب،قسمت نفی خواطر

۲_ روح مجرد .علامه طهرانی

3_ آیه ۲۰۱, سوره ی اعراف

4_معاد شناسی علامه طهرانی




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۰
حبیب بهبودی

 




آخوند واقعی مثل علامه طباطبایی و مثل علامه طهرانی که اسفار اربعه را طی کردن و فنا و بقا در ذات خدا پیدا کردن و افراد زیادی را در ذات خدا به مر حله ی فنا رساندن ، گم هستن ، نیازی نیست مردم بگن ....

سخن سربسته گفتی با حریفان 

خدا را زین معما پرده بردار 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۶
حبیب بهبودی


علت عزاداری برای امام حسین علیه السلام


یکی از سوالاتی که امروزه در جامعه و در اذهان وجود دارد این است که، چرا باید برای امام حسین علیه السلام عزاداری کنیم ؟ 


اگر به خاطر شها
دت مظلومانه آنها می باشد، خوب هزاران نفر در دنیا به صورت مظلومانه و بدتر از ماجرای کربلا به شهادت رسیده اند!
پس چرا هر ساله برای آنها عزاداری نمی کنیم؟!


مثلا : داعش زن و بچه ی بی گناه مردم رو داخل قفس هایی می انداخت و آنها را جلوی چشم یکدیگر به آتش می کشید ؟!
آیا این بدتر از داستان کربلا نیست ؟! 
قطعا بدتر هست!


مثلا : صدام افراد را در قیر داغ می انداخت و به بدترین شکل شهید می کرد ؟! 
آیا این بدتر از داستان کربلا نیست؟!
قطعا این بدتر است!


پس چرا ما برای این مظلوم ها که بدتر از جنایات کربلا به شهادت رسیده اند هر ساله عزاداری نمی کنیم ؟!
ولی برای امام حسین علیه السلام  بعد از ۱۴۰۰ سال هر ساله عزاداری می کنیم ؟!


جواب این سوال اینه که ؛
داستان امام حسین علیه السلام ، فقط جنگ و  کشته شدن و ... نیست !!


بلکه امام حسین علیه السلام، در کربلا دست تک تک افراد را می گرفت و در ذات خدا این ها را فانی می کرد ! 

ما هم به خاطر اینکه امام حسین از ما دستگیری کنه و ما را در ذات خدا فانی کنه برای اون حضرت عزاداری می کنیم !


به این داستان توجه کنید!
در شب عاشورا، یک شخصی بود به نام بریر این شخص مدام می خندید و شوخی می کرد یک نفر به نام عبد الرحمن به این شخص گفت : چرا می خندی ، الان که وقت شوخی و خنده نیست؟!


بریر جواب داد : 

(خاندانم همه می دانند که من در پیری و جوانی، بطالت و بیهودگی را دوست نداشته ام، بلکه فقط به سبب خوشحالی از سرنوشتی که در انتظار ماست چنین می کنم !(1)


خوب چرا بریر در شب عاشورا این قدر خوشحاله !؟ 

چون امام حسین علیه السلام بریر رو فانی در خدا کرده و اون رو از تمام تعلقات بیرون آورده! 

فلذا چرا خوشحال نباشه !


وعده ی وصل چون شود نزدیک 
آتش عشق شعله ور گردد


همه ی اصحاب امام حسین علیه السلام اینطور بودند! همشون مست و عاشق بودند و می خندیدند چون از هر دو جهان آزاد بودند و از تعلقات بیرون آمده بودند !


حافظ چه خوب می فرماید؛

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود 
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
 


یکی دیگه از اصحاب امام حسین علیه السلام که حالات عجیبی داشت زهیر بود!


زهیر اصلا مسلمان نبود و ظاهرا یک فرد عادی بوده ، وقتی امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کربلا راهی بود، زهیر را وسط راه می بینه ، به یکی از اصحاب می فرماید که برو به زهیر بگو به خیمه ی من بیاید ! 


 خلاصه، زهیر به خیمه ی امام حسین علیه السلام میره! چند لحظه بعد با حالت مستانه و  خوشحالی همه چیزش را جمع میکنه و وارد در لشکر امام حسین علیه السلام شد!


 و جالب اینجاست که رفت به همسرش گفت:


( تو را طلاق دادم، زیرا دوست ندارم به سبب من، چیزی جز خیر به تو برسد، من تصمیم گرفتم همراه حسین علیه السلام باشم تا جانم را فدایش کنم)


زن زهیر هم بسیار زن فهیم و دانایی بود و به همسرش عرض کرد:


(خدا برایت خیر مقدر کند! از تو می خواهم روز قیامت مرا نزد جد حسین علیه السلام یاد کنی )(۲)

خوب چرا زهیر یک مرتبه از همه چیز دست کشید از زنش دست کشید از مال و اموالش دست کشید  و حاضر شد جان خود را با تمام وجود در راه امام حسین علیه السلام بدهد؟!


جواب مشخصه ؛
چون امام حسین علیه السلام چیزهایی به او نشان داد که آن را از دو جهان آزاد کرد. 
امام حسین زهیر را فانی در خدا کرد!
همین زهیر در شب عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام بیعت را برداشت، زهیر فرمود؛

 

 دوست دارم هزار بار در راه تو کشته شوم و سپس زنده شوم و سپس باز کشته شوم تا از کشته شدن شما جلوگیری کنم . 


در روز عاشورا هم زهیر چنان مقابل تیر ها خودش را قرار می داد که گویی اصلا دردی احساس نمی کرد ..

 علامه طهرانی یکی از علماء بزرگ شیعه فرموده اند این حالت زهیر حالت فنا در خدا ست که دردی احساس نمی کرد !! 


هدف امام حسین جنگ نبودحضرت هدفش دستگیری از افراد بود تا آنها را ذر ذات الهی مستغرق کنه!


یا مثلا:

 حضرت علی اکبر علیه السلام را نگاه کنید، وقتی به جنگ میره و عده ایی رو به درک واصل میکنه، بعد که بر می گرده به امام حسین عرضه می داره:


العطش قد قتلنی
تشنگی داره من رو کشه (۳)


خوب اهل دقت و نظر حواستونو جمع کنید!


حضرت علی اکبر تالی تلو امام معصوم بود یعنی اگر امام سجاد علیه السلام امام نمی شد ، حضرت علی اکبر به امامت می رسیدند! 


خوب یک همچنین شخصیتی چرا باید بیاید و به پدر خود بگوید تشنگی من را دارد می کشد؟! 

 مگر نمی داند آب وجود ندارد!

 مگر نمی داند دشمنان آب را بسته اند! 

آیا می خواهد دل پدر خود یعنی امام حسین را به رنج آورد!؟ قطعا نه!
چون حضرت علی اکبر آقاتر از این است که بخواهد نمک بر زخم پدرش بزند! 
پس در خواست آب در اینجا به چه معناست؟!


علما و بزرگان عرفان فرموده اند:

در خواست آب در اینجا به معنای تشنگی مقام توحید و ولایت است .
نه تشنگی ظاهری !


جالب اینجاست که امام حسین علیه السلام هم در جواب می فرماید :


قدری دیگر بجنگ ، بزودی جدت را ملاقات میکنی و از آبی سرشار تو را سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشوی!!


خوب آن چه آبی است که انسان اگر بخورد دیگر تشنه نشود! آب ظاهری باشد که انسان بازهم تشنه می شود ولو آب زمزم باشد! 
بله آن آب در اینجا آب توحید است که شخص را فانی در خدا خواهد کرد و به کمال واقعی خود خواهد رساند .
به اصطلاح منطقیون آب در اینجا تشبیه معقول به محسوس است که مشابه آن را در قرآن زیاد داریم .


ید الله فوق ایدیهم 
دست خدا بالای همه ی دست هاست .(۴)


که منظور از دست در اینجا قدرت پرودگار است که اهل دقت و نظر این را می فهمند.


ان شا الله خداوند به همه ی از آن آب های که حضرت علی اکبر علیه السلام نوشید، بنوشاند. 

الهی امین .


منابع :


1_ لهوف.ص ۹۵
2_ لهوف . ص ۷۴
3_ لهوف . ص۱۱۱

4_ سوره ی فتح. آیه ی ۱۰

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۰
حبیب بهبودی


با کریمان کار ها دشوار نیست 


وقتی کاروان امام حسین علیه السلام می خواست به کوفه بره ، (حر) جلوی حضرت را گرفت و گفت نمی گذارم به کوفه بروی ، امام حسین علیه السلام فرمود ، اگر کوفیان مرا نمی خواهند پس برمی گردم مدینه !

حر گفت نه می گذارم مدینه بروی و نه می گذارم کوفه بروی ، برو به یه مکان دیگر ! که امام حسین به سمت سرزمین کربلا رفت و همه شهید شدند و زنان اسیر گرفته شداند !

مطلب مهم اینجاست ! خوب دقت کنید !

حر باعث شد امام حسین و یارانش شهید شوند و نگذاشت امام حسین به مدینه برگردد! 

اما وقتی حر در زمان جنگ توبه کرد و از لشکر دشمن به لشکر امام حسین علیه السلام امد ، امام حسین به بهترین شکل و با اغوش باز حر را پذیرفت ! 

و تا جایی که الان هم هر ساله یک روز برای حر عزاداری می کنند .

دوستان عزیز :

این کرم و بزرگواری امام حسین را کجا می شود پیدا کرد   ....

اگر یک نفر حق ما را بخورد به خونش تشنه می شویم ، ولی امام حسین با اینکه همه یاران خود را به خاطر بستن راه توسط حر از دست داد باز هم با کمال مهربانی از حر پذیرایی کرد ...

پس ما هم با این امام همام امید داریم ....

السلام علیک یا ثار الله ...

منابع:

لهوف ، قسمت ورود به کربلا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۴
حبیب بهبودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۲۳
حبیب بهبودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۸
حبیب بهبودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۲
حبیب بهبودی



شبهه:

گناه یکی از قدیمی ترین ترفندها برای سلطه بر مردم است. آنها در تو احساس گناه ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی سپس گناه به وجود می‌آید و همین که گناه به وجود آمد تو به دام افتاده ای. گناه راز کاسبی همه  ادیان  است».

(الماس‌های اوشو، ص258)



جواب شبهه:

فرض بگیرم گناه ابزار کاسبی شده برای حکومت ها ! 

حالا بریم همه ی گناهان را انجام دهیم ... تا فریب حکومت ها را نخوریم .... اخ جووون ما چه قدر ادم های روشن فکری هستیم ....

با دختر خاله ی خودم زنا کردم ، چون گناه ابزار حکومت هاست .... 

اخ جوون شراب می خورم ، و فرق مادر و خواهر خودمو نمی فهمم .... اخ جوون بریم گناه کنیم ، بریم دزدی ، بریم دنبال فساد، بریم دنبال بی بندو باری ... 

یه دفعه بعد از ۷۰ سال میگن باید بری اون دنیا و بری سینه ی قبرستون ....

حالا اگر واقعا اون دنیایی بود ، چه کار می خواهی بکنی؟!

ادم عاقل نباید احتیاط کنه ؟!

دوست عزیز خدا عقل به انسان داده با عقلت و با کمک خدا یک مسیری رو انتخاب کن که اگر اون دنیایی بود ضرر نکنی!

تو چه کار با کاسبی ادیان و حکومت ها داری ! ببین خودت چی می فهمی و با کمک از خدا که خالق ماست بهترین مسیر رو پیدا کن!

این شبهات ظاهرشون قشنگه ولی باطنشون هزارتا مغالطه است ....

این که حکومت ها برای سلطه ی خودشون حس گناه را به مردم القا می کنن ، این برای الاغ است . نه برای انسان عاقل ! انسان عاقل طرف حسابش خداست و اون دنیا ... و چون عقل را خدا به انسان داده ، پس هیچ عذری برای خر بودن مورد قبول نیست ....


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۰
حبیب بهبودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۱۲
حبیب بهبودی


شاگر اینه ، استاد کیه؟!


یک روز یکی از شاگردان امام رضا علیه السلام گفت ، سی سال است که به خاطر گفتن یک جمله استغفار می کنم!؟

گفتن چه جمله ایی؟!

فرمود؛

روزی در بازار همه ی مغازه ها اتش گرفتن و فقط مغازه ی من اتش نگرفت و من گفتم الحمدلله که مغازه ی من اتش نگرفته !!!!

واز این غافل شدم که مسلمانان دیگر هم مثل من هستن و من چرا باید خوشحال باشم در حالی که مغازه انها سوخته است ....

نتیجه؛

شاگرد امام رضا علیه السلام به خاطر یک الحمدلله که از روی خود خواهی بود ۳۰ سال توبه کرد !

اون وقت ببین خود امام رضا چیه دیگه؟!!!!


      سعدی در این باره می فرماید ؛


شبی دود خلق اتشی برفروخت       

شنیدم که بغداد نیمی بسوخت

*****

یکی شکر گفت اندر خاک و دود       

   که دکان ما را گنزندی نبود 

******

جهان دیده ایی گفتش ای بوالهوس 

تو را خود غم خویشتن بود و بس

****



منابع؛

کتاب انوار ولایت ، جلد دوم ، باب امام رضا ، ص۴۸۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۰۰
حبیب بهبودی