خیلی از
ما ها برای اینکه به جایی برسیم ، دنبال پارتی و اشنا می گردیم ، یا مثلا اگر مریض
شده باشیم ، فقط التماس دکترا رو می کنیم تا ما را خوب کنند . می خوام اینو بگم که
، نقش خدا تو زندگی ما گم شده ! شاید تو ظاهر بگیم خدا تو همه کاره ایی ، ولی تو
قلبمون امید به غیر خدا داریم . و این مساله می تونه برای ما درزندگی اضطراب و
اشوب ایجاد کنه ، چرا که این کار ما غیرت خدا رو به جوش میاره ! اگر می خواهید
دلیل این حرفم رو بدونید ادامه ی مقاله رو بخونید ، مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد ،
ممنون از شما .
به این ایه ی عجیب توجه کنید :
* الیس الله بکاف عبده (1)
(ایا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟!)
این ایه چه مفهومی دارد؟
این ایه می
فرماید که ، خدا برا بندهایش کافی است ، یعنی اگر توکاری گیر کردی ، اول نرو پیش
مردم و از اونا کمک بخواه ، مردم کیلو چندن ، مردم خودشون مشکل خودشونو نمی تونن
حل کنن ، اونوقت چرا ما امیدمون به مردم باشه ! اصلا مگر مردم رو کی افریده ؟ یا
کی جون اونا رو می گیره ؟ خوب معلومه خدا ، پس چه دلیلی داره امید ما به مردم باشه !
بنابراین هر
وقت به مشکلی خوردیم ، خیلی با ارامش و امید بریم پیش خود خدا و به خدا بگیم ،( ای خدا تو همه کاره ی عالمی ، از
تو می خواهم که این مشکل مرا برطرف کنی ) بعد ببین
خدا چه گلستانی برات درست می کنه ، دیدم که دارم میگم .
چرا باید فقط به خدا تکیه کرد ؟
چون اصلا غیر
از خدا عددی نیستن ، یعنی استقلالی از خود ندارن ، به عبارتی دیگر همه ی موجودات
مخلوقات خداوند هستنند ، پس معنا ندارند انسان سرچشمه را ول کند ، بعد به سراغ اب
های گل الود برود !
اگر دل به غیر خدا ببنیدم چی میشه
؟
زندگی سخت و
طاقت فرسا میشه ، و چه بسا تبیه بزرگی از جانب خداوند بشویم !
برای این حرفم
دلیل دارم که به یک مورد مشهور ان اشاره می کنم ، مثلا حضرت یوسف (علیه السلام) در ان زمانی که به زندان
رفته بود ، به یک شخصی که داشت به قصر پادشاه ان زمان می رفت ، فرمود : ای فلانی
اگه رفتی پیش پادشاه ، به پادشاه بگو که خلاصه هوای ما رو هم داشته باشه !
همین حرف باعث
شد به غیرت خدا بر بخورد ، و 7 سال دیگر یوسف را در زندان نگه دارد !
خداوند این
کار را کرد تا به حضرت یوسف (علیه السلام) بفهماند که من همه کاره ی عالمم چرا امید به
دیگری داشتی !
این داستان یک
نمونه از هزاران اتفاق مشابه است که به خاطر مختصر گویی به همین یک داستان جالب
اکتفا می کنیم .
بنابراین :
اگر می خواهیم
زندگیمان مملو از رحمت و ارامش و نشاط باشد ، باید فقط دل به خدا ببندیم ، و اگر
نعوذ بالله امیدمون به مردم باشد و اصلا برای خدا در زندگی جایی باز نکنیم ، ان
وقت است که انواع بدبختی ها و اضطراب ها گریبانمان را خواهد گرفت ، چرا ؟ چون
خداوند غیور است و به غیرتش بر می خورد که با وجود او دل به کس دیگری بسته شود .
ان شا الله
امید همه ی ما فقط به جود و کرم خداوند باشد ، الهی امین .
جهت مطالعه ی
بیشتر به کتاب تفسیر ایه ی نور علامه طهرانی مراجعه شود .
خیلی از ما ها زندگی برامون سخته ، یعنی یا از مریضی هامون می نالیم ،
یا از بی پولی هامون می نالیم ، یا خلاصه هزارتا بدبختی داریم که هرکدوم زندگی رو
برامون سخت کرده .
دوستان عزیز به نظر شما چرا ما انسان ها در سختی زندگی می کنیم ؟ ایا
امکان دارد که زندگی ما در ارامش باشد و رنگ سختی را نبینیم ؟
بریم پیش خدا ، ببینیم خداوند چه می فرماید ، ونظر خداوند درباره ی
زندگی سخت و زندگی آسان چیست ؟ پس ما را تا اخر این مقاله دنبال کنید ، قطعا ضرر
نخواهید کرد .
(و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی برایش سخت
و تنگ خواهد شد .)
مفهوم این آیه چیست ؟
این آیه خیلی
جالبه ، به این معنا که خیلی صریح و جدی می فرماید ، اگر یاد خدا در زندگی نباشد
زندگی سخت می شود ، و این هشدار چند معنا دارد :
1- زندگی سخت
نیست ، ما آن را سخت می کنیم !
2- چرا زندگی
را سخت می کنیم ؟ چون در زندگی یاد خدا نیستیم !
3- اگر زندگی
سخت شد ،چه می شود؟ هزاران اضطراب و اشوب به زندگی ما
وارد خواهد شد !
یاد خدا بودن چه جوریه ؟ تا با
یاد خدا زندگی برامون سخت نشه !
یه مثال بزنم تا بفهمیم به یاد خدا بودن چه
جوریه !
برای
همه ی ما در زندگی اتفاقات ناگواری افتاده که انسان یک مرتبه از شدت ناچاری می
گوید : مثلا یاابوالفضل
به دادم برس ، یا حسین خودت کمکم کن ، یا صاحب الزمان به دادم برس ، این را می گویند توجه !
یعنی شخص در آن لحظه دیگر به هیچ کسی امیدی ندارد و مستقیم می رود در خانه ی این
بزرگواران و حتما هم از جانب این بزرگواران کمک رسی خواهند شد .
توجه به خدا ، هم همینطور است یعنی انسان باید به صورت 100%
از غیر خدا دل بکند و فقط امید به خدا داشته باشد ، به این می گویند یاد خدا بودن
!
چرا اگر یاد خدا باشیم زندگی آسان
می شود :
چون مصیبت و
سختی در زندگی را دیگر سختی نمی بینیم وبلکه آن سختی و مصیبت را پلی می بینیم برای
رسیدن به خدا ، یعنی بواسطه ی صبر و راضی بودن نسبت به آن سختی خداوند مقامات ما
را افزایش می دهد ، به این صورت که اگر بگوییم خدا یا هر بلایی بر سرم بیاوری من
راضی به رضای تو ! در اینجاست که اگر برآن
سختی صبر کنیم و ان را از جانب خدا بدانیم ، خداوند چنان مقاماتی به انسان می دهد
، که نه چشمی آن را دیده است و نه گوشی آن را شنیده است !
در این حالت
دیگر سختی ها ی زندگی سخت نخواهد بود و بلکه از عسل هم شیرین تر خواهد شد ، چون
قرار است آن سختی به یک شیرینی وصف نشدنی تبدیل شود ، و ان عبارت است از مقامات
معنوی !
یک داستان واقعی برای روشن شدن
مطلب :
یک عالمی بود به نام سید علی قاضی و این عالم یک
شاگرد داشت به نام سید هاشم حداد ، این اقای سید هاشم حداد به استاد خود یعنی علی
قاضی میگن ، استاد ، مادر زن من همیشه به من فحش و ناسزا می دهد ، و من می خواهم
بابت همین قضیه از زنم طلاق بگیرم ، اقای قاضی که استاد ایشان بود می فرماید : این کار را نکن و برو صبرکن بر این مشکل !
چند روز از این ماجرا گذشت ، یک روز که سید هاشم
حداد از سر کار به خانه می آمد ، یک مرتبه دید مادرزنش به خانه ی او امده ، ودراین
هنگام دوباره مادر زنش شروع کرد فحش دادن به ایشان ، و ان قدر مادرزنش به او فحش
داد که طاقت سید هاشم حداد سرامد و بدون اینکه چیزی به مادر زن خود بگوید از خانه
بیرون زد . در همین حال یک مرتبه دید سید هاشم حداد دوتا
شده است !
یکی سید هاشم حدادی که همیشه غم
وغصه داره
و یکی سید هاشمی که گرد غم وغصه ی
تمام عالم بر روی او نمی نشیند !
وقتی این مکاشفه برای او پیش آمد ، سریع رفت و
به پای مادر زن خود افتاد و گفت فکر نکنی من از دست شما ناراحت ، هر چی می خوای
بگو !!
بله دوستان عزیز یاد خدا بودن یعنی راضی بودن به
هر چه خدا به ما بدهد ، و در این حالت سختی هم به فرصتی برای رسیدن به خدا تبدیل
خواهد شد.
بنابراین :
اگر در زندگی متوجه خدا نباشیم ، و نقش خدا را
در زندگی پیدا نکرده باشیم قطعا زندگی به جهنمی تبدیل خواهد شد و صبح و شب بر ما
نخواهد گذشت الا با آشوب و گرفتاری .
ولکن اگر در زندگی همیشه یاد خدا باشیم ، سختی
ها ی زندگی تبدیل به فرصت هایی می شود تا به خدا برسیم ، چون هدف برای ما رسیدن به
خدا شده است .
ان شاالله خداوند توفیق توجه به خودش را به همه
ی ما عنایت کند ،الهی امین .
جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب تفسیر ایه ی نور
علامه طهرانی مراجعه شود .
من که تو عمرم کسی رو ندیدم که بگه من غم و غصه
ایی ندارم ، یعنی هر کی رو که نگاه می کنی می ناله !
یکی پول نداره ناراحته ، یکی بچه دار نمیشه صبح
تا شب غصه می خوره ، یکی مریض شده و خوب هم نمیشه و از افسردگی داره دق می کنه ،
یکی هم همه چیز داره ، یعنی خونه داره ، ماشین داره ، زن داره ، بدنش سالمه و مریض
نیست ، و خلاصه توپ تکونشون نمیده ، اینا هم یه غم بزرگی دارن ، و اون عبارت است
از مرگ ، ببخشیدا این افراد مثل ... از مرگ میترسن
! چرا ؟ چون می بینه ای بابا تو رفاه کامل بسر می بره ، ولی داره پیر میشه و هر
لحظه امکان داره بمیره و همه ی این مال و اموال را باید بزاره و بره به سینه ی
قبرستون و خوراک مورچه ها بشه !!
دوستان عزیز ،همه انسان ها غم و غصه دارن ، ولی
خدا می فرماید یه دسته از انسان ها هستند که غم و غصه و
بدبختی ندارن ! به نظر شما این افراد چه کسانی هستنند ؟ ایا ما هم می
توانیم جزو این افراد باشیم و غم و غصه ایی نداشته باشیم و همیشه در آرامش زندگی
کنیم ؟ برای جواب این سوالات ادامه ی این مقاله رو بخونید ، مطمئن باشید ضرر
نخواهید کرد .
آگاه باش که : هیچگونه ترس و وحشتى براى اولیاى خدا نیست، و هیچوقت اولیا ء خداغصّهدار و اندوهگین نمىشوند.
* چند سوال مهم برای روشن شدن مفهوم
این آیه :
1-چه کسانی طبق این آیه غم و غصه
ندارن ؟
کسی که (ولی خدا) باشد .
2-ولی خدا به چه کسی میگن ؟
ولی خدا کسی است است که بین خودش و خدا حجابیباقی نگذاشته است
، یعنی فانی در ذات پروردگار شده است .
فرض کنید قطره ی بیوفتد در یک اقیانوس ، ایا
دیگر می توان آن قطره را پیدا کرد ؟! نه ، هرگز. اولیا خدا هم مثل یک قطره افتاده اند در اقیانوس ذات پروردگار و دیگر اثری از وجود انها باقی نمانده است !به همچنین شخصی ولی
خدا می گویند.
3- چرا این شخص (ولی خدا ) دیگر غم
و غصه ندارد ؟
الف) چون اولیا خدا فانی در خدا شدن .ب) خدا هم غم وغصه ایی نداره .
نتیجه :پس این افراد هم غم وغصه ایی ندارن !
به همین راحتی ، دودوتا چهارتا .
4- آیا ما هم می توانیم ولی خدا
شویم و همیشه تو آرامش باشیم ؟
اره ، اگر با صداقت و پاکی دل از خدا بخواهیم که
ما را جزو اولیاء خودش بکنه ، مطمئن باشید خداوند شرایطی را برای ما مهیا خواهد
کرد که بتوانیم به این مقصود برسیم ، و تمام اولیاء خدا هم ازهمین درخواست از خدا
شروع کرده اند و از خداوند خواسته اند که ، خدایا ما را جزو اولیاء خودت قرار بده
، و خدا هم که بخیل نیست ، اصلا منتظره که یک نفر این دعا رو بکنه تا براش اجابت
کنه ! پس این راه برای همه هموار است ، و چیز محالی نمی باشد .
(گر گدا کاهل بود ، تقصیرصاحب
خانه چیست .)
بنابراین:
هرچقدر هم پول دار
باشی ، 10 تا هم ماشین داشته باشی ، 20 تا هم ویلا تو کل دنیا داشته باشی بازم غم تو را رها نخواهد کرد ، چون غم درون
انسان، یک چیز فطری است و فقط با کانکت شدن با خدا برطرف میشه و دلیل این حرفم ، این ایه ی قرانه :
الا بذکر الله تطمئن القوب
(اگاه باشید فقط با یاد
خدا قلب ها آرام می گیرد. )
پس طبق گفته ی قران
فقط اولیا خدا غم وغصه ندارن ! چون اولیا خدا مثل یک قطره افتادن تو اقیانوس ذات پروردگار
وچون خدا غم و غصه ای نداره ،اولیاء خدا هم که تو این اقیانوس افتادن غم و غصه ایی ندارن.
و همچنین تمام انسان ها قابلیت این را دارند که یک ولی خدا بشوند و همیشه در آرامش زندگی کنند ، چون به فرموده ی قران همه ی ما خلیفه الله (3)( جانشین خدا روی زمین ) هستیم . اللهم
الرزقنا و علیکم
ان شا الله خداوند به همه ی ما توفیق مقام ولایت
را عطا بفرماید ، الهی امین .
جهت مطالعه ی
بیشتر به کتاب معاد شناسی جلد 3و امام شناسی جلد 4 علامه طهرانی رجوع شود .
وقتی
یک مشکلی پیدا کردیم ، چطوری خودمونو اروم کنیم ؟!
مقدمه
:
همه ی ما مصیبت دیده هستیم ، یکی رو می بینی باباش مرده ،
یکی رو می بینی داداش تصادف کرده و مرده ، یکی عموش مرده ،یکی داییش مرده و خلاصه
دنیای ما همیشه پراز درد سره بوده وهست وخواهد بود، یعنی تا می خوای یه لذتی از
زندگی ببری یه دفعه یه اتفاق ناگوار میوفته ، وضد حال میزنه به حالمون ! اینم بگم
جالبه ، یه دوست داشتم باباش فوت کرد بعد از چند ماه زد داداشش هم تصادف کرد و مرد
، هیچی دیگه این رفیق ما به حدی از عصبانیت رسید که داشت به خدا و پیغمبر (نعوذ
بالله ) کفر می گفت !
دوستان عزیز به نظر شما
در این مواقع باید چه کار کنیم تا اروم بشیم ، اگر من راهکار بدم ، اروم نمی شید که هیچ ، صدبرابر هم بدتر خواهید شد ،
پس بریم پیش خدا و ببینیم خدا تو قران چه راهکاری رو فرموده ، پس تا اخر با ما
باشید . مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد .
{بشارت بده صبر کنندها
را ، کسانی که وقتی مصیبتی به آنها می رسد می گویند همانا ما از خداییم و بسوی او هم
برمی گردیم .}
خوب این آیه منظورش چیه :
این ایه جالب
می فرماید که ، اگه مصیبتی برات پیش
اومد ، عصبانی نشو ، استرس نگیر،افسردگی نگیر ، به اینو اون بد و بی را نگو ، خوب
پس چی کار باید کرد ؟ خداوند می فرماید خودتو با این کلمه { انا لله واناالیه راجعون } اروم کن !
سوال:
چرا باید در هنگام مصیبت این جمله ی { انا لله وانا الیه راجعون } را بگوییم تا اروم بشیم !
جواب
:
چون معنی ساده وراحت این جمله اینه که ، خدا همه کاره ی عالمه ! و ما هم به پای خودمون
تو این دنیا نیومدیم بلکه خدا ما رو اورده و خودش هم هر لحظه بخواد ما رو می بره !
پس وقتی همه چیز دست خداست ، چرا ما باید در مصیبت ها به کفر
گویی و افسرگی روی پیدا کنیم !
یه مثال بزنم تا مطلب کامل کامل
روشن بشه :
عجب مثالی ، به
به ، حضرت زینب سلام الله علیها مصداق
کامل این آیه است ، چون همه چیز رو از خدا می دیدند و اصلا غیر از خدا توی این عالم
چیزی را نمی دیدند! به همین دلیل در
بدترین مشکلات و مصیبت ها که همه ی شما از آن اطلاع دارید نه تنها شکایتی نمی کردند
بلکه با نشاط و فرح عجیبی این جمله ی تاریخی را فرمودند:
{ما رایت الا جمیلا }(2)
ندیدم
چیزی را به جز زیبایی !!
عجبا
، کشتن برادر کنار چشمان انسان زیبایست !؟ روسری را از سر برداشتن برای کسی که
سرتا پا عفت و حیاست زیباییست !؟ به اسارت رفتن توسط یک مشت انسان حرام زاده
زیباییست ؟!
بله
زیباییت ، کسی که به حقیقت توحید برسد ، این مصائب براش زیباست و این مشکلات برایش
از عسل هم شیرین تر خواهد بود.
بنابراین
:
گفتن این جمله یعنی اینکه ،
متوجه باش خدا همه کاره ی این عالمه و وقتی اینو انسان
بفهمه ، یعنی کاملا حقیقت این آیه رو درک کنه نه اینکه فقط تو لفظ این جمله رو
بگیم و از مفهوم اون خبری نداشته با شیم ، نه ، واقعا به حقیقت ان رسیده باشیم ،در این حالت مصائب و مشکلات برایمان راحت می شود
، دقیقا مثل شاگرد های مکتب امام حسین ( علیه السلام ) که در روز عاشورا با آن همه
مشکلات و اتفاقات سخت ، هیچ گلایه ایی نکردند ، و بلکه حاضر بودنند صد بار زنده
بشن و باز در این راه فدای امامشان بشوند ! چرا ؟ چون این حقیقت ها را فهمیده
بودند !
پس با تامل روی
این آیه می توانیم در مشکلات و سختی ها به ارامش دست پیدا کنیم ، ان شاالله
ان شالله خداوند توفیق
فهم توحید خودشو به ما عنایت کنه ،الهی امین.
جهت مطالعه ی بیشتر
به جلد 5 معاد شناسی علامه طهرانی شود .
یک شاخه گل جلویتان می گذارید ، می گویید : به به عجب گلی ،چقدر این گل
قشنگ است ، چه بویی دارد ، چه طراوتی دارد ، چه شاخه ای دارد ، این گل رنگین در وسط
این شاخه ها ی سبز ، چه خود نمایی می کند !
یا مثلا ، کنار یک رودخانه نشسته اید ، و می گویید : عجب اب توپیه ، عجب
منظره ی بکریه ، عجب درخت ها و کوه ها ی زیبایی اند !
یا مثلا ، یک ادم خوشکل رو می بینید ، و شروع می کنید به تعریف کردن از
آن و هزاران مثال دیگر....
خدا می گوید :
نگو چه گل قشنگی ، بگو چه خدای قشنگی ! نگو چه کوه و درخت قشنگی ، بگو
چه خدای قشنگی ! نگو چه انسان قشنگی ، بگو چه خدای قشنگی !
سوال :
چرا باید این طوری بگیم ، مگه چه اشکالی داره از همون شی تعریف کنیم
؟
جواب :
ایه ی اولی که تو نماز می خونیم چیه ؟
الحمد لله رب
العالمین (1)
حمد و ستایش
فقط مخصوص خدای جهانیان است.
اون لامی که بر سر کلمه ی الله اومده لام تخصیص نام داره ، یعنی هر ستایش
و تمجید و تعریفی اختصاص به خدا داره و بس .
منتهی خدا یک جلوه انداخت و این موجودات را روشن کرد ، ولی متاسفانه ،
ما این جلوه ها و کمالات موجودات را از خود موجود می بینیم در حالی که اون موجود مخلوقی بیش نیست ، و چیزی از خود ندارد ، و
مانند یک سایه است برای یک درخت تنومند ! و خداوند ان درخت است و این موجودات همه
سایه ی آن درخت بزرگ می باشند ! پس ستایش واقعی را باید از ان درخت کرد ، نه از
سایه ی ان !
اکثر مردم نمی توانند
این مطلب را بفهمند !
فهم این مساله که تعریف ها همه اختصاص به خدا دارد کمی سخت است و همه
ی مردم این استعداد و ظرفیت را ندارند که این حقیقت را بفهمند ! وخداوند در قران
می فرماید :
قل الحمدلله
بل اکثرهم لا یعقلون (2)
بگو حمد در
تمام مراتبش اختصاص به خدا دارد ولی اکثر مردم نمی فهمند .
پس خداوند در این ایه می فرماید : حمد اختصاص به خدا دارد ولی اکثر مردم
این را نمی فهمنند ! یعنی معنای حقیقی کلمه ی الحمدلله را افراد کمی ادراک می کنند
.
سوال :
چرا افراد کمی این حقیقت را می فهمند ؟
جواب:
چون اکثر
مردم دنیا دو دستی چسبیدن به این دنیای زود گذر، و به طور کلی وقتی را برای خود و
خدای خود خالی نکرده اند ، پس قطعا حقایق عالم هستی را درک نخواهند کرد !
و دلیل
این حرف هم فرمایش حضرت ابا عبدالله علیه السلام است که می فرمایند :
مردم بندگان دنیا
هستند، و دین چون آب دهانیست که بر روى زبانهاى آنان جارى است، و تا جائیکه معیشتهاى
آنان فراوان است، متعهّد و حافظ دین هستند؛ امّا زمانیکه به بلایا و مشکلات آزمایش
شوند، دینداران حقیقى به شماره اندک خواهند بود!
بنابراین :
هر وقت خواستیم ازچیزی تعریف کنیم
یاد این ایه از سوره ی حمد بیوفتیم و بفهمیم که لایق اصلی تعریف درخت است نه سایه
ی ان !
و این را هم بدانیم که گرچه عده ایی اندک
دین داران واقعی هستنند، ولی انسان نباید ناامید از رحمت الهی باشد و باید با توسل
و توکل خواستار هدایت خود از جانب پروردگار باشد ، که قطعا خداوند به خواسته ی ما
ترتیب اثر خواهد داد .
ان شالله خداوند به همه ی ما توفیق فهم واقعی دین را بدهد . الهی امین.
جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب تفسیر ایه نور علامه طهرانی مراجعه شود.